ما در یک سفر کیهانی ، در رقصي زيبا از يافتن بينش و يادآوري خويش ، در گردنه ها و گردابهای بینهایت هستیم.
تنها در فضايي كوچك از اين همه عظمت قرار گرفته ايم.
براي زماني اندك در اينجاييم تا با یکدیگر روبرو شویم ، هم را ملاقات کنیم ، دوست داشته باشیم ، ياد بگيريم ، رشد كنيم و به سطحي بالاتر ، از عشق كيهان وارد شده و قدم بگذاريم.
اين حضور و لحظه ي حال ، ارزشمندترين هديه ايست كه به شما عطا شده براي عروج ، براي صعود ، براي قربت ، براي رفعت و غايتِ وصال بشريت.
زمين تشنه است و بيش از هر زماني اين سياره به اگاهي و بودن ما در كنارش نياز دارد.
عطش عشق دارد و ما با انتخابمان اين نياز را مي توانيم سيراب كنيم.
سياره ي ما از رقابت ها، تنش ها ، برتري طلبي ها ، كم و زياد كردنِ مقام انسان ها با ظواهر ، با ماديات ، درد دارد.
به جانش اين درد ، زخم هاي عميق نشانده است.
رنجِ دل آزاري كه از خاطر برده ، عشق راز حيات است و جمله جهان در وحدت قرار دارند و جدا نيستند.
فركانس تاريك منيت كه بشريت را به زنجيرِ جهل گره زده ، اين سياره را به ژرف ترين حال ناممكني كه بي تاب شفايي عظيم است كشانده.
چه كسي مي تواند من را نبيند؟
تنها ، وصال خود و تويين را نبيند؟
چه كسي مي تواند در دل اين نبودن ها حلول كند و وجود گيرد تا همه با هم اين سياره را ناجي باشيم؟
چه كسي مي تواند عشق باشد و در فضاي لايتناهي خلقت قدم بگذارد تا زمين و مردمانش را همراه گردد؟
چه كسي از ميان همهمه ي بودن ها مي تواند بودني حقيقي را به عمل آورد نه تنها آواز بودن را؟
كدام يك مي توانيد اول اين سياره و ساكنانش را ببيند و عشق را در آن ها متبلور كنيد و سپس به دنبال اتحاديه با نيمه اي از جنس خود باشيد؟
پر بركت و سرشار از عشق باشید💜💚
منبع:جفت روحی۱۱۱۱
+ نوشته شده در یکشنبه چهاردهم اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت 12:12 توسط لایت ورکر
|